وقتی آل استار می پوشم احساس می کنم جا مانده ای هستم با کفش های کتانی . یا من جا مانده پانزده سال دارم . امروز هم کفشِ آل استار پوشیده بودم هم کوله روی دوشم . دلم می خواست روی جدولای پارکِ لاله و صندلی های خالیش راه برم و بپرم و جیغ !! بزنم . ولی خب این کار و نکردم . ترسیدم تو این سوراخ سمبه های پارک که عاشقا رو هم بودن بترسن یهو اشتباهی یه چیزشون اشتباهی بره تو یه چیز دیگشون داستان شه . کاش می رفتم پشمک می خریدم می خوردم . از این پَشمکا که میزنن سَره چوق . گُنده ها .
کلمات کلیدی:
گل آلودهای راه مسجد گرفت
ز بخت نگون طالع اندر شگفت
یکی زجر کردش که تَبّت یداک
مرو دامن آلوده بر جای پاک
مرا رقتی در دل آمد بر این
که پاک است و خرم بهشت برین
در آن جای پاکان امیدوار
گل آلوده? معصیت را چه کار؟
بهشت آن ستاند که طاعت برد
کرا نقد باید بضاعت برد
مکن، دامن از گرد زلّت بشوی
که ناگه ز بالا ببندند جوی
مگو مرغ دولت ز قیدم بجست
هنوزش سر رشته داری به دست
وگر دیر شد گرم رو باش و چست
ز دیر آمدن غم ندارد درست
هنوزت اجل دست خواهش نبست
برآور به درگاه دادار دست
مخسب ای گنه کرده? خفته، خیز
به عذر گناه آب چشمی بریز
چو حکم ضرورت بود کآبروی
بریزند باری بر این خاک کوی
ور آبت نماند شفیع آر پیش
کسی را که هست آبروی از تو بیش
به قهر ار براند خدای از درم
روان بزرگان شفیع آورم
کلمات کلیدی:
روزها رفتند و من دیگر
خود نمیدانم کدامینم
آن منِ سرسخت مغرورم
یا منِ مغلوب دیرینم؟
فروغ فرخزاد
زمان نشان داد که او «سرسخت و مغرور» بود و مانا شد...
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی: