دلم میخواد سفت بغلت کنم
دلم میخواد بهت بگم میشه با خدا حرف بزنی
جدامون نکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اخه خدا تو رو حتمن بیشترمن دوست داره.
حیف که جلو بقیه نمیشه بغلت کرد وگرنه تا الان صد دفعه بغلت کرده بودم
منم که هیچ وقت نتونستم تورو تنها گیر بیارم
هههه چرا اینجوریه ؟؟؟؟
وقتی یکیو دوس داری دیگه نمیتونی مثله اون بقیه رو دوست داشته باشی
یه خواهش
میشه خوب باشی
من نمیتونم تورو این شکلی ببینم
خواهش
خوبی ولی خوب تر شوووووووووووووووو
این همه تو ازم خواستی خوب باشم حالا من یه بار ازت میخوام
همه چی درست میشه
بهت قول میدم
چرا هر لحظه خداداره کاری میکنه که بهم بفهمونه دوسم نداره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا دیگه هیچکی واسم نمونده
ههههههه اولش فقط تو بودی الانم فقط تو موندی
نمیدونم خدا میخواد چیو بهم ثابت کنه
هر کدوم دوستام یه شکلی ازدست رفتن
نمیدونم خدا چرا حرفای اونا رو میشنوع
ولی حرفای منو نه
یه چیزی بکم ناراحت نمیشی ولی
دلم خیلی مردن میخواد
چرا همش من باید یه طرفه بقیع رو اروم کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امروز خیلی روز بدی بود
خیلی حس بدیه دوستتو تو کفن ببینی
هههه اصلن خودمم نمیفهمم داره چی سرم میاد
دلم یکیو میخواد دو طرفه
ههه واقعن چرا تا دلشون میگیره
تا بد بختیهاشون شروع میشع
یاد من میوفتن
تازه بهم میگن راه باز کن
میگن اگه حرفم نزنی یع جوری حال ادمو خوب میکنی
خدایا خوشخالم ولی خب پس من چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا من نمیتونم با بقیه حرف بزنم
هههه
چقدر چرت و پرت به میرزاپور گفتم درباره ی اینکه چرا حالم خوب نیست
به این فکر میکنم
که دیگه نه میتونم ابجیمو ببینم نه باهاش حرفم بزنم دیوونم میکنه
کاشکی میشد با خدا معامله کرد
راستش اصلن خوب نیستم اصلننننننننننننننننننننننننننننننن
ببخشید تو این چند وقت به جای اینکه کمکت کنم
ناراحتت کردم
...........
بقیشو نمیتونم بنویسم..............
کلمات کلیدی:
شعرها نعره میزنند:
ارابهها از کمر گُلها میگذرند!
فکر حوریان بهشتی نباش !
اینجا چه بسیار
فرشتهگان غمگین
بر زمین و
میهن و
نگاه و شعرت
پرپر میشوند...
س. ع. نسیم
22 فروردین 97
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این جنگ
پاکی کودکانه را از من گرفت؛
به سوی عشق
آتش گشودند
و آن را کشتند.
و آتش گشودند به سوی دریا
خورشید
مزرعه
و کتابهای کودکان
و عمر زیبا را دزدیدند.
نزار قبانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بگذار عشق در سایهام قدم زند
بگذار زمین در سایهام بغلتد
بگذار رنگین کمان
بر بالهایم
فصلها را بگسترد...
وقتی شعرهایم نعره میزنند:
«ارابهها از کمر گُلها میگذرند»،
بگذار از قرنهای جهان بگذرم!
برای کولهپشتیام
آبی از گریه بیاور
و نانی از کودکان میان دو سنگ آسیاب...!
س. ع. نسیم
26 اسفند 96
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میان این شکنهایی که میآرند از پولاد جان نعره
میان این شبآجینگه ـ گذرگاهان
در این هستیشکن روزان معناکُش
بیا بگذر ز شوق آوردنم
باری،
برایم گریهیی بفرست...!
س. ع. نسیم
اسفند 94
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمین ما
برای شاد بودن مهیا نیست.
باید ربود شادمانی را
از کف روزگار...
در این زندگی
مردن
دشوار نیست؛
دشوارتر
آن است که زندگی را بنا کنی...
ولادیمیر مایاکوفسکی
کلمات کلیدی:
شیر ژیانِ نعرهستانم سهتار من
نجوای جلوههای جهانم سه تار من
محبوبِ خوبِ پیر و جوانم سه تار من
هر دم که واژه نیست زبان جمال یار
باشی تو ترجمان زبانم سه تار من
راز سپهر و خاک، نیوشم ز نای تو
با من بگو ز شوق نهانم سه تار من
در هایهای گریهی عشق و فراق یار
بنشان مرا ـ تسلی جانم ـ سه تار من
تا سرکشد ز آتش تو شعلهی خیال
سر میکشی ز طور بیانم سه تار من
چون سر نهم به شانه و بالین خاطره
آیی به پشت پلک شبانم سه تار من
دیدم سرشک باد به دامان میهنم
ای دادِ ژالههای دمانم سهتار من...!
نیهای سر بریده نیِستانشان کجاست؟
شیر ژیانِ نعرهستانم سهتار من
تا هست این جهان به فغان و زمین به آه
آیی به داد آه و فغانم سهتار من
شعری نشد که بوسه نگیرد ز نای تار
ای ماهروی کِلک روانم سهتار من
بگذشت عشق، نشد صید والهیی
شیداییِ همیشه جوانم سهتار من
هم لاله و شقایقِ بس سالهای سرخ
هم یاسمین و یاس زمانم سه تار من...
س. ع. نسیم
بازسروده: 23 فروردین 97
کلمات کلیدی:
معرفی کتاب:
?????? کتاب کوچه
حرف الف. جلد اول
اثر بزرگ احمد شاملو
????جامع لغات،اصطلاحات،تعبیرات،ضربالمثلهای فارسی
کتاب کوچه (حرف الف. جلد اول) را از کانال تلگرامیِ «دایره مینا» دریافت کنید:
@daamina2
کلمات کلیدی:
اگر مرگم بهخاطر عشق نباشد
عشق
سرخ است
سرخِ سرخ
به رنگ خون
با همان صلابت که از عقیق زخم سینه
به بیرون میتراود و شقایق و لاله
بر گسترهی زمین میپروراند.
عشق
آبی نیست
اگر اندوهی دارد، میرا و فانیست
و شادیهایش اما
جاودانیست؛
هرگز نمیمیرد
جان میبخشد
و گاهی نیز
جان میستاند
ولی همیشه زنده است.
تنها در صورتی در لحظهی مرگ
افسوس خواهم خورد
که مرگم به خاطر عشق نباشد...
از کتاب: عشق سالهای وبا
نوشته: گابریل گارسیا مارکز
ترجمه: کیومرث پارسای
کلمات کلیدی: