" + وقتی هفت سالم بود یه دخترِ خدمتکار و دیدم که داشت توی رودخونه حموم می کرد ..منم لباساش رو دزدیدم . اونم مجبور شد لخت و گریون به سمتِ قلعه برگرده ...
.
.
+اینجا داره به گناهاش اعتراف می کنه ! :)))
++ البته اون یکی اعترافش و فاکتور گرفتم ! :)) شیره ی مار ماهی و خوراکِ لاک پُشت و ماره یک چشم ! و گوشتِ اضافی و حرکتِ مَرده کجل تو غذا !! :)))) خیلی خوبه این بشر .
کلمات کلیدی: